حرمت نان و نمک
آقای صادقی از فعالین حلقهی میانی برای جلب اعتماد مردم منطقهی خود از تکنیک «ارائه خدمات» استفاده کرده و بیان میکنند:
منطقه ما خیلی حساس است و مردم عملکرد ما را با دقت بالایی بررسی میکنند؛ اینکه از لحاظ اعتقادی در برخورد با پیروان دیگر مذاهب افراطی هستیم یا نه؟ یا امکاناتی که به دست ما میرسد، چگونه توزیع میگردد؟ برای همین در ارائه خدمات و همچنین در نوشتن مطالبی که در فضای مجازی منتشر میشد، بسیار دقت میکردیم.
وقتی فعالان اجتماعی-مدنی اهل تسنن رصد میکردند و میدیدند که من بهعنوان یک شیعه به اهل تسنن مشاوره حقوقی میدهم و یا برای کمک به فقرای اهل سنت به جمعآوری پول میپردازم، خودشان هم پایکار میآمدند و این امر موجب ایجاد وحدت نیز میشد.
جوانی از اهل سنت در فضای مجازی مدام به نظام اسلامی بدگویی میکرد. با تحقیق و پرس و جو، آدرس و مشخصات وی را پیدا نمودیم؛ نامش الیاس بود و در نزدیکی مسجد سکونت داشت. سپس از یکی از دوستان که این جوان را میشناخت، خواستم که او را به دفتر من بیاورد. وقتی الیاس را از نزدیک دیدم، بسیار تعجب کردم؛ عکسی که در فضای مجازی منتشر کرده بود با چهره اصلی خودش بسیار تفاوت داشت. وقتی با او صحبت کردم، متوجه شدم که وضعیت مناسبی ندارد؛ کلیههایش را از دست داده بود و دیالیز میکرد.
پدرش از کار افتاده بود و مادرش جهت تامین مخارج زندگی، کارگری مینمود. خودش هم ازدواج کرده بود و زن و بچه داشت. ازشرایط خود بسیار شاکی بود و برای همین، علیه نظام حرف میزد و از روی دلخوری، از گروهکهای تروریستی حمایت میکرد. چند جلسهای با او صحبت کردم. از او پرسیدم که این گروهکهای تروریستی برای پیوند کلیهی تو چه کمکی کردهاند؟ هیچ! هیچ کاری برایش نکرده بودند.
سپس در فضای مجازی مطلبی منتشر کردیم که جوانی نیاز به پیوند کلیه دارد. در طی دوسه روز، حدود ۷۰ میلیون تومان برای این جوان جمع شد. مبلغ جمعآوری شده را به او دادیم و با آن پول، عمل پیوند کلیه را انجام داد، به زندگی برگشت و اوضاع خانواده را سر و سامان داد. از آن روز به بعد هیچ وقت ندیدم که الیاس، مقام معظم رهبری را جز با لفظ «آیتالله خامنهای» خطاب کند.