همه زیر یک پرچم
تجربهی «آقای مهران کدخدا حسینآبادی» از فعالین حلقهی میانی در شهر کرمان به شرح زیر است:
پس از شناسایی و فعال شدن بچهها در محلههای حاشیهی شهر، فضای کار را طوری مدیریت میکنیم که دیگر بچهها احساس کنند این کار و فضا مال خودشان است و نه کسی رئیس و نه افرادی زیر مجموعه دیگری هستند. دیگر تمام شناساییها با خودشان است و من فقط کارم پشتیبانی است. تماس میگیرند یک نیازمند است که این مشکل را دارد، میتوانیم از فضای محلهای بهشان کمک بدهیم یا مثلا زنگ میزنند یک دختری نیاز به فلان وسیله دارد؛ ما سعی میکنیم بواسطه خیرینی که در محله داریم یا از بیرون اینها را برایشان تامین بکنیم.
ولی بچهها به این فهم رسیدند که خودشان باید برای محله خودشان کار انجام بدهند. اوایل باید هر هفته جلسه برگزار میکردیم و فعالیتها و اهداف ما از انجام آنها را همراه با بحث های عقیدتی و آخرالزمانی برایشان تبیین و توجیه میکردیم و تاکید داشتیم که بچهها نیروی بیشتری جذب کنند و فضا را گسترش دهند اما قرار گرفتن در فضای کار و دیدن نتایج آن خودش بهترین آموزه برای بچهها بود و بعد از یکسال جلسات را یک هفته در میان کردیم و در حال حاضر تنها یک مرتبه در ماه برگزار می کنیم و دیگر نیازی هم به توضیح و تشریح کار نیست، فقط چنانچه مسئله ی تازه ای وجود داشته باشد مطرح و در مورد آن صحبت می کنیم، از طرفی هر کدام از رابط هایمان کوچه به کوچه گشتند و با شناسایی افراد بیشتری هر کدام یک تیم برای خودشان تشکیل دادند و خود به خود یک ساختار هرمی از بالا تا پایین شکل گرفت.
در سال ۹۸ که دیگر در تمام محلات فضای فعالیتی که ساخته بودیم یکدست و تثبیت شده بود، از طرف بچه های جبهه ی فرهنگی پیشنهاد شد که یک اسمی را در نظر بگیریم و همه تحت لوای آن کار و فعالیتشان را انجام دهند. با دوستان مشورت کردیم و نام محله ی مهربانی را انتخاب کردیم. مردم هم در این سالها کاملا به ما اعتماد کردند و این فضا را پذیرفته و از آن خودشان می دانند و برایشان حکم یک نهاد یا ارگانی مستقل را ندارد.