مشارکت مردمی
4- عملیات

مشارکت مردمی

تجربه‌ی «آقای میثم بازگیر» از فعالین حلقه‌ی میانی در شهر دره شهر به شرح زیر است:

برنامه‌ی اصلی ما در طرح مجمع خیرین این است که مردم خودشان به همدیگر کمک کنند. به همین علت از نیروهایمان درخواست کردیم که تمامی خانواده‌های روستا را در کمک به خانواده‌های نیازمند همان روستا مشارکت دهند؛ یعنی اگر در یک روستا ۱۰۰ خانوار زندگی می‌کند و ۱۰ خانوار آن نیازمند هستند، طوری شود که ۹۰ خانوار به این ۱۰ خانوار کمک کنند.

میزان کمک از نظر کمّی هیچ اهمیتی ندارد، ولو هزار تومان، همه باید در این کار درگیر شوند. از نیروها خواهش می‌کنم تمامی صحبت‌های من را همان‌طور که طی دو ساعت با جزئیات برایشان می‌گویم به تک‌تک افراد منتقل کنند. با دغدغه همه چیز را برایشان بگویند و همه‌ی روستا را جذب کنند، مسلماً اولش همه نمی‌آیند. شاید در یک روستا وقتی صحبت از کار خیر شود فقط ۱۰ نفر که فکر می‌کنند کار خیر یعنی پول دادن، بگویند من هستم؛ ولی باید با ۲۰-۳۰ نفرشان چک‌وچانه زد، خواهش کرد و از طریق کار فرهنگی یا تحریک احساساتشان پای کار آورد. بعضی‌هایشان که هرگز نمی‌آیند و اصلا اهل کمک نیستند، اما تلاش ما این است که همۀ جمعیت روستاها بیایند و کمک کنند، ولو اینکه هزار تومان باشد.

علت آن هم این است که سوای خیر و برکتی که همان هزار تومان به همراه دارد، برای تک‌تک افراد دغدغه ایجاد شود. ما که برای تهیه بسته غذایی یا برای انجام هر کار دیگری، محتاج هزار تومان نیستیم، ولی اگر توانستیم همان را هم با خواهش و با حرف‌زدن جذب کنیم و دو، سه بار بیاوریمشان تا این کار را انجام بدهد، نوری در زندگی‌شان روشن می‌شود. ما امیدوار هستیم که این نور، زندگی او را نجات بدهد نه نیازمند را. 

پس نگاه ما تنها به نیازمندها نیست و کسانی را که از آن‌ها کمک می‌گیریم را هم در نظر داریم و معتقدیم که یک لطفی هم به آن‌ها می‌شود؛ چراکه همین نگاه را در آن‌ها هم زنده می‌کنیم. دومین اتفاقی که می‌افتد این است که یک خطی در آن روستا و محله کشیده می‌شود که یک طرف آن کمک‌کننده و طرف دیگر کمک‌گیرنده است. حسن عالی این کار در نظارت فردفرد آن روستا روی توزیع کمک‌هاست، مثلا من می‌روم در یک روستا چند کیسه برنج می‌برم که از طرف سپاه توزیع کنم، اگر به فرض آن‌ها را به فک‌وفامیل خودم بدهم و پارتی‌بازی کنم، کسی که در این کمک سهیم نبوده نهایت واکنشی که نشان دهد این است که چهارتا بدوبیراه بگوید، ولی اگر از این بسته که ۴۰۰ هزار تومان پولش است، کسی ۲۰ تومانش را داده باشد دیگر به بدوبیراه گفتن قناعت نمی‌کند و یقۀ من را می‌گیرد که من این پول را دادم به فقرا کمک شود، چرا به فلانی می‌دهی که وضع مالی‌اش خوب است.

مردم وقتی می‌آیند و آن هزار تومان را می‌دهند، خودشان را شریک می‌دانند و ناظر ما می‌شوند. بهترین قاضی و ناظر هم مردم هستند. ما این‌طور با آوردن عموم مردم از همان اول بسترش را فراهم می‌کنیم که آسیب‌های اشتباه‌ها و خطاهای گروه‌های جهادی به پایین‌ترین سطح برسد. فراتر از این، مقصود ما این است که کار جهادی در هر محل یا روستایی، متعلق به همه مردم آنجا شود. 

این تجربه متعلق به طرح «مجمع خیرین» با 15 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.
مشاهده طرح
مجری طرح:
تصویر آواتار میثم بازگیر
آقای میثم بازگیر
16 تجربه
شاید این تجربه‌ها هم به کارتان بیاید:
حامیان محرومین حامیان محرومین 1- شناسایی
در شهرستان دره‌شهر ما برای شناسایی افرادی که بتوانند ما را در حمایت و کار برای محرومین همراهی کنند، اول به سراغ هیئ...
آمایش خیرین آمایش خیرین 1- شناسایی
خیرین شامل همه‌ی ظرفیت‌ها از جمله؛ شرکت‌ها، اداره‌ها، نهادها، معتمدین محل، ریش سفیدها، افرادی که در خانه‌شان صندوق...
معامله با خدا معامله با خدا 3- تیم‌سازی
ما پس از شناسایی در اصناف از تخصص افرادی که مایل به همکاری در جهت کمک به نیازمندان بودند، بهره گرفتیم، مثلا الان چن...
ریش‌سفیدان همراه ریش‌سفیدان همراه 2- اقناع‌سازی
ما در فعالیت‌های خیریه‌ی خود کارگروه‌های مختلف از جمله کارگروه‌های اشتغال، مسکن، درمان، جهیزیه و...را ایجاد و فعال...
رای ما رای ما 2- اقناع‌سازی
یادم می‌آید که در انتخابات ریاست‌جمهوری، رای ما آقای رئیسی و برای شورای شهر هم مشخص بود. همه می‌دانستند به چه کسی ر...