مجمع‌خیرین و گروه‌های جهادی
4- عملیات

مجمع‌خیرین و گروه‌های جهادی

تجربه‌ی «آقای میثم بازگیر» از فعالین حلقه‌ی میانی در شهر دره شهر به شرح زیر است:

هسته اولیه فعالیت‌های ما و شکل‌گیری مجمع‌خیرین و گروه‌های جهادی ابتدا در هیئت امام حسن مجتبی (ع) شکل گرفت. آنجا بچه‌های بسیجی و آدم‌هایی که جنسشان به این کار می‌خورد را پیدا کردیم. با دوستان و بچه‌های هیئت شروع کردیم به کارکردن و بعضی فرمانده پایگاه‌ها که این‌کاره بودند نیز پای کار می‌آمدند و کمک می‌کردند.

این هسته‌ی اولیه در سال ۱۳۹۹ با سه، چهار نفر شکل گرفت، از وقتی کار تیمی را شروع کردیم سه، چهار نفر از دوستان پای کار آمدند و به‌صورت تیمی ادامه پیدا کرد. این سه، چهار نفر را کم‌کم به جلسه آوردیم و اصل قضیه که اتفاق می‌افتاد همان شناسایی افراد در جاهای مختلف بود که به درد این کار می‌خوردند. 

ما هیچ‌کس را دغدغه‌مند نکردیم، ممکن است کسی قبلا در کار خیر مشارکت نکرده باشد و به‌واسطه ما وارد این عرصه شده باشد؛ اما خودش از قبل دغدغه‌مند بوده و وقتی صحبت می‌کردیم، در سؤالات و صحبت‌هایش این مسئله موج می‌زد.  من واقعا نمی‌توانم بگویم که کسی را دغدغه‌مند کردم، فقط آن چیزی که در نهاد فرد وجود داشت را به فعلیت رساندم. برای مثال فرد با خودش فکر می‌کرد که خیّر باید یک آدم پول‌داری باشد و میلیونی کمک کند، از این زاویه نگاه نکرده که کار خیر را می‌تواند به نحو دیگری هم انجام دهد. با خودش می‌گوید من سواد ندارم، پول ندارم، پشتوانه‌ای ندارم کسی به حرف من گوش نمی‌دهد. نیاز به حمایت و اعتماد‎به‌نفس یا همراهی داشتند.

می‌گفتیم شما مثلا می‌خواهید یک کولر بگیرید شروع کنید و از همه‌ی روستا پول جمع کنید، نصف مبلغ را شما جمع کنید و ما هم نصفش را می‌دهیم. به‌خاطر اینکه این نصف پول را از دست ندهند، به هر ضرب و زوری پول را جور می‌کردند. اولین کار که به انجام می‌رسد و مزه‌اش می‌رود زیر زبانشان، کم‌کم گرفتار این کار می‌شوند.

ما الان یک نفر را در روستا داریم که کارگر روزمزد است، وضع مالی خوبی هم ندارد و یکی، دو ماه است که بیکار شده و برایش دنبال یک شغل هستیم، ولی خیلی درک درست و دقیقی از برنامه‌های ما دارد. مواردی از قبیل اینکه به یکی زیادی کمک نشود که برایش توقع ایجاد شود را، دقیق اجرا می‌کند یا اینکه حتما یک کاری کنیم که دیگران همراهی کنند. آن‌قدر فعالیتش خوب بوده که هیئت مردمی روستا خودشان خواستند تغییر ایجاد کنند و ایشان را به هیئت‌امنای روستایشان ببرند.

این روستا جایی است که سه تا مؤسسه خیریه در آنجا تأسیس کرده‌اند، روستایی که از قبل سه تا مؤسسه‌ی خیریه داشته و خودشان کار کرده‌اند و تجربه دارند و به‌راحتی اجازه نمی‌دهند که شما قد علم کنید و سر در بیاورید. بعد این فرد با اینکه وضع مالی و سواد و شغلش این‌جوری بوده، همه‌ی این‌ها جلبش شده‌اند و روستاهای دیگر که می‌خواهند کار انجام بدهند، او را می‌فرستیم که یادشان بدهد. خودش جوهر و درک درستی داشت، فقط ما این را به فعلیت رساندیم.

این تجربه متعلق به طرح «مجمع خیرین» با 15 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.
مشاهده طرح
مجری طرح:
تصویر آواتار میثم بازگیر
آقای میثم بازگیر
16 تجربه
شاید این تجربه‌ها هم به کارتان بیاید:
مرکز مشاوره امام رضا علیه‌السلام مرکز مشاوره امام رضا علیه‌السلام 4- عملیات
از بهزیستی و استانداری مجوز گرفتیم و مرکز مشاوره امام رضا علیه‌السلام را ایجاد کردیم. سپس، هم‌زمان با آمدن حاملان پ...
شناسایی عناصر مردمی شناسایی عناصر مردمی 1- شناسایی
برای عملیات‌ها، اولش طوری بود که ما خودمان بدون مشارکت مردم آن محله، می‌رفتیم و همه برنامه‌ها را انجام می‌دادیم و ب...
جذب افراد به خیریه جذب افراد به خیریه 2- اقناع‌سازی
ما برای جذب افراد به خیریه خدمات مورد نیاز آن قشر یا صنف را با هزینه مناسب‌تر در مسجد به آنها ارائه می‌دادیم، مثلا...
محله مهربانی محله مهربانی 4- عملیات
از جمله مناطقی که همواره دچار مشکلات و معضلاتی در زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و رفاهی است، حاشیه شهرهاست. با سک...
گروه جهادی محله‌محور گروه جهادی محله‌محور 4- عملیات
پس از یک‌سال‌ونیم نیروهای دغدغه‌مند در حوزه‌ی کمک به محرومین را از طریق هیئت‌ها و... شناسایی کردیم و در هر محله یک...