شهریار نخبگان کرمان
4- عملیات

شهریار نخبگان کرمان

آقای قاضی‌زاده از فعالین حلقه‌ی میانی در توضیح فعالیت‌های خود در شاخه‌ی «عملیات» این‌گونه بیان می‌کنند:

ما کار تربیت را از کوچه‌ پس‌ کوچه‌های محلات کم‌برخوردار کرمان و با بچه‌هایی که الگویی جز چاقوکش‌ها و موادفروش‌های محله نداشتند، شروع کردیم. ابتدا به پیشنهاد یکی از دوستان طلبه‌ام، بچه‌ها را دور هم جمع کردیم و به آنها درس اخلاق و احکام می‌دادیم و با برگزاری کلاس فوتبال و اردوهای تفریحی آنها را به انجام کارهای فرهنگی و دینی ترغیب می‌کردیم. پس از مدتی خیلی از بچه‌ها به نماز خواندن و روزه گرفتن هم رو آوردند اما اینها فقط به دلیل قرار گرفتن در فضای تربیتی بود.

اما ما به دنبال تغییر و تحول بزرگتری بودیم، اینکه خود این بچه‌ها در آینده به افراد تاثیرگذاری در سطح جامعه تبدیل شوند. به همین منظور کار بر روی نخبگان را با طرح "ارتقاء سطح دینی نخبگان ناحیه یک کرمان" شروع کردیم. ابتدا با روش‌های مختلف سعی کردیم، نخبه‌های درسی مدارس را جمع کنیم و آنها را طی فرایندی وارد کلاس‌هایمان نماییم؛ کلاس‌های هنری که بتوانیم در کنارش احکام و اخلاق را هم به صورت هدفمند با آن‌ها کار کنیم. در واقع همان فعالیت اولیه که سال‌ها پیش با کلاس فوتبال آغاز کرده بودیم را می خواستیم این بار با تغییر رویکرد و بر اساس بررسی‌های جدید، از نو کلید بزنیم؛ تفاوتش هم این بود که آن زمان تنها می‌خواستیم بچه‌ها را از آسیب دور نگه داریم؛ اما در طرح جدید قرار بود با بچه‌های نمونه‌ای کار کنیم که در آینده روی جامعه تاثیرات مثبت بگذارند. 

گروه اول بچه‌های تیزهوش را با آزمون ورودی جذب کردیم. کلاس‌ها را به صورت ترمی و سیستماتیک برگزار نمودیم تا ورودی و خروجی داشته باشد. شروع طرح با استقبال بالایی همراه بود و جوابدهی مطلوبی هم داشت. پس از آشنایی با مجموعه‌ی تربیتی نخبگان میثم تمار تحولی در مجموعه ایجاد کردیم،  در ساختار جدید باز هم اخلاق و احکام و قرآن داشتیم، اما قالب و محتوا را تغییر دادیم. نظام تربیتی‌ای که با آن آشنا شده بودیم مبتنی بر تفکر بود و ما باید اول ضعف بچه ها در مسائل شناختی را بر طرف می‌کردیم. سابق بر این، فقط محتوا ارائه می‌دادیم و اصلا کاری نداشتیم که این محتوا نیاز بازه سنی که با آن کار می‌کنیم هست یا نه؟! ولی با شناخت این نظام تربیتی متوجه شدیم که مثلاً نوجوان چهارده ساله باید حُریّت و صداقت را یاد بگیرد.

با نظام تربیتی خاصی کار می‌کردیم. جذب داشتیم، می‌خواندیم، طرح درس داشتیم و بچه‌ها به راحتی رفت‌وآمد می‌کردند. رفته‌رفته توانستیم بچه‌هایی را که در مجموعه خودمان رشد کرده و حالا دانشجو شده بودند را به صورت پاره وقت به کار بگیریم. آزمون ورودی سختی داشتیم و هر دانش‌آموزی را قبول نمی‌کردیم. حدودا ۱۵۰ متربی و هشت مربی داشتیم. کماکان ردۀ سنی که با آن‌ها کار می‌کردیم دوره راهنمایی بود که تا قبل از ورود به دانشگاه کار با آنها ادامه داشت. معمولا آنهایی هم که به دانشگاه می‌‌رفتند، می‌آمدند به عنوان مربی یا تیم اجرایی در مجموعه مشغول به کار می‌شدند و پس از سال‌ها دیگر مجموعه به ثبات رسیده بود به‌طوری که اگر من هم نبودم کارها ادامه داشت.

مجری طرح:
تصویر آواتار مهدی قاضی‌زاده
آقای مهدی قاضی‌زاده
2 تجربه
شاید این تجربه‌ها هم به کارتان بیاید:
بر فرکانس مخاطب بر فرکانس مخاطب 2- اقناع‌سازی
یکی از کارهای ما احیاء نمازخانه مدرسه بود و هفته‌ای چند جلسه، نماز برگزار می‌کردیم. در مدرسه این‌گونه بود که یک زنگ...
پیش‌نیاز پیش‌نیاز 2- اقناع‌سازی
چند سالی است که در حلقات صالحین فعالیت می‌کنم و اکنون سرمربی صالحین هستم. جلسات عمومی و تخصصی زیادی در موضوعات تربی...
توانمندسازی تا خط مقدم فرهنگی توانمندسازی تا خط مقدم فرهنگی 5- توانمندسازی
چون دبیر بودم در کلاس با بچه‌ها ارتباط دوستی خوبی داشتم و از دورهمی‌ها، حلقه‌ها و برنامه‌ها می‌گفتم و عده زیادی جذب...
اعتکاف، واسطه‌ی وصل اعتکاف، واسطه‌ی وصل 1- شناسایی
در مجموعه‌ی دختران بصیرا، برنامه‌های متفاوتی برای نوجوانان تدارک می‌دیدیم. برای مثال دو سال پیش برای اولین بار برنا...
منجم‌های مربی‌یاب منجم‌های مربی‌یاب 1- شناسایی
ایده‌ی ما برای رشد نیرو در مقطع متوسطه اول دوم به یک مدل از کار تربیتی منجر شده است؛ مدل حلقات تربیتی که به فراخور...