فرهنگ‌سازی
4- عملیات

فرهنگ‌سازی

آقای غلامی در توضیح فعالیت‌های خود به‌عنوان حلقه‌ی میانی این‌گونه بیان می‌کنند:

حل بسیاری از مشکلات اجتماعی منوط به حذف برخی هزینه‌های اضافه‌ای بود که صرف تجملات می‌شد. فرهنگ‌ها و رسومی که ضرورتی برای انجامشان وجود نداشت و بعضی از میراث گذشتگان و بعضی محصول رسانه و فضای مجازی بود. نمونه آن، مراسمات عزای اهالی روستا بود که علاوه بر شب اول، در شب‌های سوم، هفتم، چهلم و اولین سالگرد متوفی شام داده می‌شد و هزینه‌ی زیادی به بازماندگان تحمیل و درد مضاعفی به آن‌ها وارد می‌کرد. ما در این قضیه ورود و تمام مراسمات اضافه را حذف کردیم.

به‌واسطه روحانی روستا و بزرگانی که حرفشان در اهالی موثر بود، اعلام کردیم که ما قصد داریم این هزینه‌های اضافی را حذف کنیم و شما اگر اصرار بر هزینه‌کردن دارید، مبلغ مورد نظرتان را به امور خیریه یا مسجد اختصاص دهید تا پولی که هزینه می‌کنید، موثر و ماندگار شود. 

معمولا به افراد می‌گفتیم که به جای هزینه‌کردن در رسومات بیهوده، این مبلغ را صرف فامیل و اطرافیان نیازمند خودتان کنید. خب عده‌ای پذیرفتند و برای مثال به ساخت زمین چمن مصنوعی روستا یا تهیه جهیزیه برای زوجین نیازمند کمک کردند، عده‌ای هم زیربار نرفتند. اما درکل می‌شود گفت حدود ۸۰درصد ساختارها تغییر کرده‌است. 

در سال اول چند نفری با ما همراه شدند و مابقی تماشاگر بودند. از سال دوم و سوم، افراد تماشاگر هم به جمع ما اضافه شدند. در سال‌های بعد حتی افرادی هم که مقابله می‌کردند و مخالف بودند اصلاح و ترغیب شدند. سعی کردیم این فرهنگ را هم باب کنیم که اهالی روستا به خانه متوفی کمک مالی کنند. یک میز درکنار مسجد قرار می‌دهیم و افرادی که تمکن مالی دارند، مبلغی را برای کمک به برگزاری مراسم ختم و یا درصورت نیازمندی خانواده متوفی، مبلغی برای کمک به ایشان پرداخت می‌کنند. البته وقتی شخصی در مراسم ختمی کمکی می‌کند، مطمئن است که با این رسم نیک، بعدا بقیه هم در مراسمات خودش، به او کمک خواهند کرد.

در این مسیر کسانی هم بودند که با ما مخالفت  می‌کردند، چون این اتفاقات به ضرر آنها بود و لذا علیه ما تبلیغ منفی می‌کردند. مثلا، یکی از اهالی که آشپز بود، به مردم می‌گفت: « شما چرا کافر شده‌اید و مراسمات سوم، هفتم و چهلم میت را حذف کرده‌اید!» بالاخره با حذف این وعده‌های غذایی، نان او آجر می‌شد، اما خب نفع جمعی بر نفع فرد اولویت داشت و ما سعی کردیم با فعالیت‌های خودمان مردم را قانع کنیم که خداراشکر تا حد زیادی هم موفق بودیم.

درحال حاضر خیلی از کسانی که قبلا دربرابر این ماجرا مقاومت می‌کردند از برچیده‌شدن تمام آن رسوم غلط خوشحال هستند. به‌ویژه آقایان که بسیار از ما تشکر می‌کنند؛ چرا که معمولا هزینه‌ها به گردن آن‌هاست. شکرخدا اگر الآن کسی هم بخواهد مراسمات حذف‌شده را برگرداند، برای اجرای آن با اقبال مردم منطقه روبه‌رو نخواهد‌شد و کسی با او همراهی نخواهد کرد.

این تجربه متعلق به طرح «فرهنگ‌سازی» با 4 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.
مشاهده طرح
مجری طرح:
تصویر آواتار حسن غلامی
آقای حسن غلامی
29 تجربه
شاید این تجربه‌ها هم به کارتان بیاید:
اتاق فکر اتاق فکر 2- اقناع‌سازی
پس از راه‌اندازی باشگاه کشاورزان جوان، وقتی برای کار یا موضوعی به ادارات مراجعه می‌کردیم، یکی از مشکلات ما عدم آشنا...
پله‌پله تا کنشگر پله‌پله تا کنشگر 1- شناسایی
ما در محلات مختلف کارها را پیش می‌بردیم، اما در ادامه تصمیم گرفتیم در هر محله افراد فعال و تاثیر گذار را شناسایی و...
رهبر محلی رهبر محلی 2- اقناع‌سازی
در ابتدای تشکیل باشگاه کشاورزان جوان، چون هنوز به خروجی ملموسی برای روستا نرسیده بودیم، کار سختی برای اقناع افراد و...
تدوین سند تدوین سند 4- عملیات
ما در نظر داشتیم برنامه‌ای مدون و یک نقشه پیشرفت جامع بنویسیم و افقی بیست ساله را برای روستا تدوین نماییم‌. همچنین...
روحانی روستا روحانی روستا 2- اقناع‌سازی
من عالم دینی و مجتهد نیستم و خیلی توان دخالت در امورات مذهبی را ندارم؛ لکن این موضوع را درک می‌کردم که برخی از اعما...