
مدرسهای با رویکرد تربیتی
آقای قاضیزاده از فعالین حلقهی میانی در توضیح فعالیتهای خود در شاخهی «عملیات» اینگونه بیان میکنند:
پس از سالها کار در فضای تربیتی ایدهی تاسیس مدرسه با رویکرد تربیتی را دنبال کردم. مدرسه دنیایی است که کارهایش انتها ندارد. در مدرسه چون بحث پرورش ذهن انسانها در میان است، گستره موضوعاتی که باید به آن پرداخت و کارهایی که باید به انجام رساند، تمامی ندارد. در ابتدا برای جذب دانشآموز سراغ خانوادههای بچههایی رفتیم که در مجموعه با آنها کار تربیتی میکردیم، اطلاع دادیم که مدرسه تأسیس کردهایم و اگر تمایل دارند، میتوانند فرزندانشان را برای ثبتنام بیاورند.
هدف اصلی ما همچنان انجام فعالیتهای تربیتی است، در واقع اکثر برنامههای تربیتی کانون را وارد مدرسه نمودهایم با این تفاوت که تغییراتی در آنها ایجاد شده تا با فضای مدرسه همخوانی داشته باشد. حالا دیگر مربی زمان بیشتری در اختیار دارد و کارها با عمق بیشتری پیش میرود. نکته دیگر اینکه در مدرسه فعالیتهای تربیتی ما در قالب دروس و با یک روش غیرمستقیم به دانشآموز منتقل میشود. خیلی روی انتخاب معلمهای درسی دقت داریم و حساس هستیم. شخصیت او، نگرش و رفتارش، برای ما مهم است. چرا که بچهها در تعامل با معلمان ناخواسته از آنها الگو میگیرند.
ما برای اجتماعی کردن بچهها و ترغیب آنها به شناخت جامعه و فعالیت کردن در آن همواره برنامههایی را ترتیب میدهیم تا بچهها در تعامل با مردم قرار بگیرند و با آنها احساس همدلی کنند. مثلاً در کنار مجموعه مزار شهید گمنامی هست که تمام کارهای مربوط به پیگیری دفن و مراسماتش را بچهها انجام دادهاند و خودشان متولی آن شدهاند، آنجا موکب دارند و فعالیتهای اجتماعی انجام میدهند. فعالیتهایی که بچههای ما در مقبره شهدای گمنام انجام میدهند، نمونه بارز این امر است؛ مثلا کودکان و نوجوانانی که به آنجا رفتوآمد میکنند را جذب کرده و با آنها ارتباط میگیرند و با آنها دوست میشوند؛ بعد خودشان برنامهریزی میکنند که مطالبی را به آنها آموزش دهند؛ مسابقات برگزار میکنند و جوایزی هم برایش در نظر میگیرند.
در این ساختار بچهها به جنبوجوش افتاده و انرژی خود را در انجام فعالیتهای سالم به کار میگیرند. این خودش باعث میشود که آنها از آسیبهای اجتماعی دور بمانند. به علاوه در انجام کارهای گروهی، فعالیتهای دوستانه و بین فردی مهارت پیدا میکنند.
ما حتی اداره خود مدرسه را تمام و کمال به دانشآموزان سپردهایم. این وظیفه برعهده شورای اجرایی است که اعضای آن از طرف خود دانشآموزان و از میان آنها انتخاب میشوند. اعضای این شورا هر چهار ماه یک بار تغییر میکند تا فعالیتهایی را برای بچهها پیشنهاد بدهند. یک مجمع عمومی دارند که در آن بچهها خودشان تقسیم وظیفه و تصمیمگیری میکنند؛ بر کار هم نظارت دارند و اعضای خود را توبیخ و تشویق میکنند. اینها خودش فعالیتهای تربیتی میدانی محسوب میشود.
در مدرسه چیزی به نام مسئول آبدارخانه و کادر خدماتی نداریم؛ بچهها خودشان مدرسه را نظافت میکنند. هیچ اجباری هم در کار نیست و خودشان انتخاب میکنند که این فعالیتها را انجام بدهند. بچهها حتی میتوانند پیشنهاد تعطیلی و بینتعطیلی مدرسه را بدهند. ساعت کلاسهای مدرسه بیشتر از ساعات مدارس معمولی است؛ بچهها حتی میتوانند در این ساعتها تغییر ایجاد کنند و یا در مورد برنامه امتحانات نظر بدهند. ما قوانینی برای معلمان و قوانینی هم برای دانشآموزان داریم.
بچهها می توانند قوانین جدیدی برای خودشان وضع کنند. خلاصه که از نقاشی و رنگ کلاسها تا تزئین و چیدمان آن را میتوانند خودشان تعیین کنند یا تغییر دهند؛ تنظیم لیست برنامههای کلاسی و تفریحی نیز با خودشان است. ما هم تا حدی به فعالیتهای آنها ورود میکنیم تا به تفکر بچهها جهت دهیم یا موضوعی را به آن اضافه کنیم. اگر لازم باشد بچهها در موضوعی دقتشان بیشتر شود، به آنها در این مورد تذکر میدهیم و یا اگر اشتباهی انجام دهند کاری میکنیم که به اشتباه خودشان پی ببرند و آن را بپذیرند. البته نه به نحوی که بچهها حس کنند میخواهیم با اختیاراتشان مقابله کنیم.
از بچههایی که با پایان دوره متوسطه اول دیگر از مدرسه ما جدا میشوند و به مدرسه دیگری میروند، عدهای که منتخب ما هستند درخواست میکنیم به کانون بیایند و فعالیتهایشان را در آنجا ادامه بدهند.
