
تیم استعدادمحور
آقای حیدرپور در رابطه با چگونگی فعالیت خود در شاخهی «تیمسازی» اینگونه بیان میکنند:
ما نهجالبلاغه را از حاشیه به متن زندگی آوردیم. با تربیت نسلی از مربیان خلاق، معارف علوی را به زبان روز ترجمه کردیم. از پردهنگارهای دیجیتال تا کارگاههای تعاملی، هر ابزاری را به خدمت گرفتیم تا این گنجینه حکمت را در دسترس همگان قرار دهیم.
در مناطق فعالیتی ما نهجالبلاغه کتابی در قفسهها نیست. امروز در مدارس ما دانشآموزان با حکمتهای علوی بازی میکنند، در کسبوکارها مدیران با رهنمودهای امیرالمؤمنین تصمیم میگیرند و در خانهها خانوادهها با معارف این کتاب زندگی میسازند.
نمونهی خوبی از تیمسازی داریم. دوازده تیم متخصص تشکیل دادیم که هر کدام بر اساس علاقه و توانمندیهای اعضا تقسیمبندی شدند. ابتدا یک گروه سیاستگذاری مرکزی داشتیم _ هفت تا ده نفر از برجستهترینها که نقشهی راه را طراحی میکردند. بعد، بقیه را بر اساس مهارتهایشان دستهبندی کردیم:
- یکی گفت: «من داستاننویس هستم.» گفتیم: «پس تو مسئول محتوای داستانی باش.» ،یکی دیگر استعدادش در پردهنگاری (طراحی پاورپوینت) بود. بعضیها در ساخت کلیپ مهارت داشتند. گروهی هم تخصصشان خلاصهنویسی و یادداشتبرداری بود.
اما این تقسیمبندی یکشبه اتفاق نیفتاد! شش ماه روی پرورش این تیمها کار کردم. مثلاً هر هفته یک فایل صوتی آموزشی در کانال میگذاشتم و شرط دریافت گواهی، انجام تمرینها بود. سیستم امتیازدهی هم گذاشتیم: ساخت کلیپ → ۱۵ امتیاز، طراحی پردهنگار → ۱۰ امتیاز، اینفوگرافی → ۷ امتیاز. به مرور، استعدادها خودشان را نشان دادند. حتی تیمهای تخصصی آموزش مثل «آموزش پردهنگاری» و «کلیپسازی» شکل گرفت.
مثلاً برای موضوع غدیر، چهار فایل آموزشی دادیم و به هر نفر یک بخش محول کردیم. یکی کلیپ ساخت، دیگری پاورپوینت طراحی کرد؛ حالا یکی از بهترین آثار غدیر را داریم که در هیچ جای دیگر پیدا نمیشود!
رمز موفقیت ما در دو چیز بود:
- اول، "شناسایی علاقه" افراد: از خودشان پرسیدیم دوست دارند در چه حوزهای فعالیت کنند.
- دوم، "تعهد": اگر کسی کاری را قبول میکرد، باید تا پایان انجامش میداد.
