گام متقابل
آقای گران از فعالین حلقهی میانی در جهت جلب اعتماد خانوادههای دانشآموزان از تکنیک «مدیریت حواس و احساسات» و «ارائه خدمات» استفاده کرده و بیان میکنند:
ما برای جلب اعتماد خانوادههای دانشآموزان برنامههای متفاوتی در نظر میگرفتیم، مثلا روز مادر از مادرهای دانشآموزان دعوت میکردیم و حدود ۲۰۰ دانشآموز و مادر آمدند. یادم میآید که یک مراسم خیلی خوب گرفته بودیم و در آن همهی ۱۰۰ نفر دانشآموز برای مادرانشان گل و هدیه خریده بودند. ما با مادران در جلسه نشسته بودیم و قرار بود بچهها از بیرون با گل و هدیه بیایند، دست مادران را ببوسند و هدیه را بدهند.
مادرها بعد از برنامه تشکر میکردند که این اتفاق واقعا زیبا رقم زده شده بود. یا مثلا، در حلقهها، درمورد احترام به والدین با بچهها صحبت میکردیم. مادرها از خانه تماس میگرفتند و میگفتند که رفتار فرزندمان بسیار تغییر کرده و بهتر شده است. میگفتند وقتی از مسجد میآید، دست ما را میبوسد. چنین کارهایی موجب اعتمادزایی میشد؛ اما مهمترین مسئلهای که اعتمادزایی میکرد، کلاسهای علمی آموزشی و درسی بود. این اعتمادسازی باعث میشد، خانوادههای دانشآموزان نیز وارد فعالیتها شوند. پس از مدتی شبکهی مادران تشکیل شد که در کارهای مختلف ما را همراهی میکردند.