امت امام
4- عملیات

امت امام

آقای ایزدی از فعالین حلقه‌ی میانی در توضیح فعالیت‌های خود در شاخه‌ی «عملیات» این‌گونه بیان می‌کنند:

وقتی دانش‌آموز بودم با دوستانم جمعی تشکیل دادیم؛ هسته اصلی بیست سی نفر از بچه‌ها بودیم که صمیمیت زیادی بینمان حاکم بود. کار تربیتی و آموزشی انجام می‌دادیم؛ بایکدیگر درس می‌خواندیم؛ ورزش و تفریح می‌کردیم، با همراهی یکدیگر جلسات و هیئت‌های خانگی برگزار می‌کردیم و تمام سعی‌مان این بود که از ظرفیت خودمان حداکثر بهره را ببریم. سیر مطالعاتی کتاب‌های آقای مصباح را داشتیم و به بچه‌ها می‌گفتیم در هر جمعی که می‌روید کتاب را هم همراه خودتان ببرید. بعد برای فامیل و دوستان سوال می‌شد که این کتاب چیست، چه می‌خوانید، چه کار می‌کنید. به همین واسطه افراد خاص و دغدغه‌مند مشتاق می‌شدند که به این جمع اضافه شوند. ما نیز در جایی که افراد دغدغه نشان می‌دادند و خودشان تمایل به عضویت در مجموعه داشتند، مانع جذب آن‌ها نبودیم.  

پس از مدتی بچه‌ها دانشجو شدند و هر کدام به شهری رفتند. براساس همان استعدادسنجی‌های زمان کنکور، بچه‌ها را موظف کردیم تا در آن حوزه‌ای که استعداد و علاقه دارند، کسب تخصص کنند. مثلا یکی‌از بچه‌ها در حوزه شهدا، شناخت سیره آن‌ها، روایتگری و... وارد شد. یکی دیگر وارد حوزه اقتصاد و کسب ثروت شد. دیگری استعداد مداحی داشت، رفت دنبال مداحی و در شهرهای مختلف در محضر اساتید آموزش دید و مهارت خودش را ارتقا داد. بعد هم قرار گذاشتیم که در دیدارهای حضوری یا دورهمی‌های مجازی دانسته‌هایمان را باهم به اشتراک بگذاریم و از تجربیاتمان بگوییم، تا بقیه را هم رشد بدهیم.

همچنین بچه‌ها وظیفه داشتند تا در همان حوزه تخصصی با نخبگان آن شهری که در آن دانشجو بودند، ارتباط بگیرند. مثلا فلانی می‌خواهد مداح شود؛ می‌گفتیم باید بروی بهترین مداحان آن شهر را پیدا کنی؛ با آن‌ها مرتبط شوی و یک شبکه تشکیل بدهی. آن وقت ما می‌توانیم از این شبکه در کارهایمان مشورت بگیریم. این جهت‌دهی به افراد و اینکه می‌دیدند در بستر هیئت درحال رشد هستند و می‌توانند اثرگذاری داشته باشند، باعث‌شده بود از ریزش‌ها کاسته شود.

وقتی بچه‌ها جهت‌گیری تخصصی پیدا کردند، نوبت به ماموریت‌گرایی رسید. گفتیم باید ماموریت‌تان را پیدا کنید؛ فکر نکنید با انتخاب رشته و تحصیل دانشگاهی کار تمام است. باید موثر باشید و بدانید که قرار است در کجای انقلاب بایستید. برایشان از افرادی مثل شهید چمران و طهرانی‌مقدم الگوسازی می‌کردیم.

همین حرف‌ها بچه‌ها را حفظ می‌کرد و به جلو هل می‌داد. باعث شده بودیم دانشجو، درعین‌حال که دانشگاه می‌رود، درسش را می‌خواند و تخصص ثانویه‌ای هم پیدا می‌کند، وارد تشکیلات دانشگاه هم بشود و آنجا نیز حضور پررنگ و فعالیت موثر داشته باشد. تربیت در خلال مبارزه؛ یعنی افراد در مسیر، دغدغه‌مند می‌شوند، حضور مستمر پیدا می‌کنند و رشد می‌یابند. اینجا فرد به جایی می‌رسد که خودش مجموعه‌اش را بسازد.

اینکه ما به الگوی فکری برسیم و او هم قبول بکند، جواب نمی‌دهد. سعی‌مان این بود که خودِ فرد، تولید فکر کند و بعد در میدان بازخورد بگیرد. از یک طرف تعهدات انقلابی و معنوی، دغدغه ظهور، امام زمان و شهدا پیدا کرده، برایشان کار کند؛ از طرف دیگر در میدان سختی ببیند و به  چالش بخورد. در این رفت‌وبرگشت‌های بین ذهن و عمل و معنا و اقدام، تربیت رقم می‌خورد. 

نسل اول مجموعه در طرح سفر و آن مباحث تخصصی‌شدن درحال رشد و تربیت بودند. باید این رویکرد را برای نسل‌های بعد هم دنبال می‌کردیم. تقریباً سال ۱۳۸۶ بود که به حلقه‌های تربیتی مشابه حلقه‌های صالحین که بعدا در کشور تشکیل و ترویج شد، رسیدیم. دو سه حلقه تشکیل دادیم که در آن با بچه‌های دبیرستانی گفت‌وگو می‌کردیم و آموخته‌هایمان را به آن‌ها انتقال می‌دادیم. این کار در سال‌های اول با مشکلاتی مثل کمبود مربی روبه‌رو بود. اما بعد با فارغ‌التحصیل شدن دوستان و برگشت آن‌ها به شهر مشکل برطرف شد. 

در ادامه برای توانمندی مربیان، آن‌ها را در اردوهای برنامه‌ریزی‌شده‌ای به قم و تهران و اهواز و اصفهان و... بردیم تا ضمن برگزاری جلسات مختلف معنوی و تربیتی و کلاس‌های اخلاق، از مجموعه‌های قدیمی فعال در حوزه‌های تربیتی بازدید کنند. یعنی آینده آن مسیر را به آن‌ها نشان دادیم و گفتیم ما قرار است، از این‌ها بهتر شویم. بعلاوه اینکه از تجربیاتشان استفاده کردیم و نقطه عطفی در ارتباطمان با مجموعه‌های میدانی کشور، شکل دادیم. این ارتباطات و این تجربیات ما را به الگوی پیشرفت امتِ امام رساند. امتِ امام، الگوی امامت در اسلام است. خلاصه‌اش این است که ما یک دانه امام نمی‌خواهیم. امت امام می‌خواهیم، یعنی یک آدم نمی‌خواهیم و آدم‌ها تک‌تک باید بلند شوند و به خیر دعوت کنند.

هم‌زمان با تبدیل ساختار مجموعه به ساختار امتِ امام، جذبی‌های جدید را در دو هسته «قم» و «مقیم» ساماندهی کردیم. آن‌هایی که ساکن شهرستان بودند، در هسته «مقیم» و عده‌ای که در شهرهای دیگری مثل قم و تهران بودند و در هسته «قم» قرار گرفتند. برنامه‌هایی مثل طرح سفر و آن ارتباطات با شبکه نخبگانی شهرستان‌های محل تحصیل، مطالعه کتاب‌هایی که خودمان خوانده بودیم و... را به اعضای هسته‌ها توصیه کردیم؛ اقتضائات روز را نیز در طراحی فعالیت برای هسته‌ها لحاظ کردیم. از آنجایی‌که هسته مقیم بیشتر درگیر فعالیت‌های اجرایی بودند، هسته قم را به سمت مطالعات کاربردی ِتربیتی هدایت کردیم تا برای حلقه‌داری آماده شوند. همین طور هم شد و از بین همین بچه‌ها چند مربی حلقه، بیرون آمد. 
 

مجری طرح:
تصویر آواتار محمد ایزدی
آقای محمد ایزدی
1 تجربه
شاید این تجربه‌ها هم به کارتان بیاید:
نسل نوجوان امروز نسل نوجوان امروز 2- اقناع‌سازی
در ستاد تربیتی غدیر برای همراه کردن مجموعه‌های تربیتی در راستای پیاده‌سازی و اجرای برنامه‌های تربیتی چند نکته وجود...
ظرفیت نوجوانان ظرفیت نوجوانان 4- عملیات
برای فعال کردن و پای‌کار آوردن نوجوانان در بحث‌ها و فعالیت‌های فرهنگی، اولین قدم و نشستی که داشتیم با خود نوجوانان...
از حلقه معرفتی تا عملیات میدانی از حلقه معرفتی تا عملیات میدانی 4- عملیات
من رابط حلقه میانی شهرستان‌مان هستم و با قرارگاه قدس، بخش روشنا و خانم دکتر گریوانی کار می‌کنم. ما کارگروه‌هایی از...
فایده ایجاد کن، نیرو جذب کن فایده ایجاد کن، نیرو جذب کن 1- شناسایی
هسته اولیه مجموعه «دختران بصیرا» توسط یکی از دوستان در سال ۹۵ شکل گرفت؛ به این صورت که در محله خودشان با ۷، ۸ دختر...
جشن روزه اولی‌ها جشن روزه اولی‌ها 4- عملیات
یکی از موضوعاتی که همواره در ماه مبارک رمضان با آن مواجه هستیم، حرکت‌های فردی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر اس...