
ستاد تربیتی غدیر
آقای موذنی از فعالین حلقهی میانی در توضیح فعالیتهای خود در شاخهی «عملیات» اینگونه بیان میکنند:
در سال ۱۳۹۳ پس از حدود ۸ سال مطالعه تخصصی در حوزه تربیت تصمیم گرفتم، پژوهشها، تحقیقات و فضای نظری که در موضوع تربیت وجود دارد را به صحنه عملیاتی نزدیک کنم. در همین راستا از بین کسانی که در مجموعه تربیتی خودمان در اصفهان بودند و دغدغههای جدی تربیتی داشتند، چند نفر را به همکاری دعوت کردم.
به آنها گفتم: ماموریت ما این است که پژوهشها، تحقیقات و فضای نظری که در موضوع تربیت وجود دارد را به صحنه عملیاتی نزدیک کنیم؛ چند نفری پذیرفتند. اسم ماموریتمان را «برنامهسازی تربیتی» گذاشتیم. به این ترتیب قرار شد ما برنامههای عملیاتی تربیت را مبتنی بر بحثهای پژوهشی و مبنایی، تولید کرده و در اختیار مربیان مجموعههای تربیتی قرار بدهیم.
کار ما به این صورت بود که هدف را مشخص میکردیم و پس از به دست آوردن محتوای مناسب، قالبی برای آن طراحی میکردیم تا به یک خروجی سناریودار دانشآموزی و با ماهیت تربیتی برسد. برای مثال ۵ برش از زندگانی پیامبر اکرم را از کتابهای تاریخی انتخاب و آنها را به یک متن نوجوانانه تبدیل کردیم. قالب انتخاب شده تولید فتوکلیپ توسط دانشآموزان بود؛ یعنی دانش آموزان باید با کنار هم قرار دادن چند عکس، یک فیلم سناریودار تولید میکردند که نریشن روی آن سوار میشد. برای طراحی سناریو نیاز به یک متن تاریخی روان داشتند، بنابراین متن تولید شده خودمان در اختیارشان قرار میگرفت.
به اولین خروجی برنامه که رسیدیم آن را در اختیار مجموعههای تربیتی که از قبل یکدیگر را میشناختیم، گذاشتیم تا در مجموعههای خود پیادهسازی کنند. رفتهرفته خود آنها را وراد فرآیند برنامهسازی کردیم. برای مثال از آنها خواستیم که حتما باید از پیادهسازی برنامهها به ما بازخورد دهند و یا در در طراحی قسمتهایی از برنامهها ایفای نقش کنند. علاوه بر آن ما آموزش مربیان برای اجرای برنامهها را هم خودمان انجام میدادیم و در حین آموزشها کسانی که به درد برنامهسازی میخوردند را وارد دوره برنامهسازی میکردیم.
هدف ما این بود که خودمان به یک مرکز تولید برنامه تبدیل بشویم و همچنین مراکز تولیدی مثل خودمان را تکثیر کنیم. به همین منظور دوستانی که از مجموعههای تربیتی سایر استانها برای دریافت برنامه به ستاد میآمدند را آموزش میدادیم. ما به دنبال نیروی برنامهساز بودیم و آنها نیز به دنبال برنامه، پس به آنها برنامهسازی یاد میدادیم.
سپس از میان نفرات هر مجموعه کسانی که بعد از سالها به توان و قدرت تولید برنامه رسیده بودند را به کار میگرفتیم. اینگونه شبکه نیروهای برنامهساز ما از اصفهان فراتر رفت و توانستیم در تهران، کرمان، فارس، یزد و یکی دو تا از شهرستانهای استان اصفهان نیروی برنامهساز داشته باشیم که کمک و دستیار برنامهسازهای ما شدند.
کار ما تولید برنامه و آموزش برنامهسازی است و تلاش کردیم، هرجایی استعدادی وجود دارد، کمک کنیم تا بارور شده، به بلوغ برسد. به فکر کمرنگ شدن بُعد مالیاش هم نبودیم. چون از ابتدا هدفمان مسائل مالی نبود. به این ترتیب هستههای مربی و برنامهساز تربیتی در جای جای کشور از جمله قم، شیراز، کرمان، یزد و تهران تشکیل شد و این هستهها تا کنون توانستهاند گامهای موثری در پرورش نسل جوان بردارند.
