یادداشت تعریف «اقناع‌سازی» | مدرسه حرکت

تعریف «اقناع‌سازی»

در فرهنگ فارسی، اقناع را به معنای قانع ساختن، خشنود گردانیدن و راضی کردن ذکر کرده‌اند (معین، ۱۳۹۱). در فرهنگ معین نیز به معنای قانع کردن و خشنود ساختن تعبیر شده است (معین، ۱۳۸۶)، فرهنگ عمید نیز به همین معنا به کار رفته است و معانی چون قانع ساختن، راضی کردن و قانع شدن را ذکر کرده است (عمید، ۱۳۷۵).
اما فارغ از تعاریف لغوی فوق، نیازمند بررسی اقناع از حیث اصطلاحی نیز می‌باشیم. اقناع یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای حصول اطمینان قلبی و ظن راجح به چیزی بر اثر شنیدن خطابه است (گرامی، ۱۳۶۳). 
مجتهد خراسانی در تعریف اقناع می‌گوید: همه افراد، قدرت فهم برهان و استدلال عقلی را ندارند، چنین افرادی را می‌توان از طریق خطابه به کمک قضایای مشهوری که به آنها انس دارند، هرچند مفید جزم نباشند، اقناع کرد. از این رو هر گاه سخن یا قولی نسبت به چیزی تصدیق ایجاد کند، ولی نه تصدیق جازم بلکه تصدیق غالب؛ به این معنا که نفس آدمی بر اثر شنیدن آن سخن آرام گیرد و تصدیقش را بر تکذیبش ترجیح دهد و به اصطلاح «ظنّ غالب و اطمینان قلبی» برای وی حاصل شود، چنین قولی را «مُقْنِع» و اثر آن را «اقناع» می‌گویند (مجتهد خراسانی، ۱۳۹۹). در این تعریف بر پذیرش و آرام گرفتن مخاطب، تأکید شده است. 
دکتر ساروخانی در این باره می‌گوید: اقناع، فرایندی طبیعی، مستدل و عقلانی از یک سو، عاطفی و قلبی از سوی دیگر است. در این فرایند برخلاف «مسخ» از سادگی یا ناتوانی ذهنی انسان‌ها، سوء استفاده به عمل نمی‌آید. درصدد تحمیل اندیشه یا پیام نیز برنمی‌آییم. اقناع یا خلسه از آن رو متفاوت است که در خلسه، جذب بی‌تفکر و آنی مخاطب، تحقق می‌پذیرد؛ در حالی که اقناع، مستلزم بروز تغییر در ذهن آدمی، پذیرش به خواست، اندیشمندانه و درونی‌سازی پیام است (ساروخانی، ۱۳۸۳).