پای کار ولی جامعه
خانم رمضانی از فعالین حلقهی میانی در راستای اقناعسازی بانوان برای فعالیتهای اجتماعی از تکنیک «پیش متقاعدسازی» استفاده کرده و اینگونه بیان میکنند:
پس از اینکه تعداد نوجوانان در گروه دخترانهی بصیرا زیاد شد، نیاز به مربی بیشتر داشتیم. هر چه با دوستان خودمان صحبت میکردیم و خواهش میکردیم که بیایند و گوشه کار را بگیرند، یا مدتی میآمدند و کار را رها میکردند، یا اصلا پای کار نمیآمدند، با دلایل مختلفی که داشتند، همسر، بچه، شغل، درس و ما حق میدادیم.
کار به جایی رسید که خودمان هم میخواستیم کار را رها کنیم تا اینکه آذر ۱۴۰۱ از طرف جبهه فرهنگی به «عهدواره قیام» دعوت شدیم. در عهدواره قیام تمام چیزهایی که در ذهن بنده بود برای اینکه یکسری را جذب کنم، با توجه به سخنان حضرت آقا پیگیری میشد. من آنجا گمشده خودم را پیدا کردم. گفتم ۶ ماه تمام دنبال مربی میگردم، اما از لسان خودم، یعنی با خواهش و تمنا و ... در صورتی که اگر بخواهم از مطالب حضرت آقا استفاده کنم، مفیدتر است.
این شد که بعد از سه روزی که برای عهدواره قیام در مشهد بودیم، چون مبلغ هم هستم، تمام سخنرانیهایمان را پیرامون جبهه فرهنگی گذاشتیم. اینکه حضرت آقا از ما چه میخواهند، اینکه جبهه فرهنگی باید تشکیل دهیم. اینکه یک عمر پای منبر بودیم و از اباعبدالله گفتیم و از حضرت زهرا گفتیم، الان باید پای کار ولی جامعه باشیم. الحمدلله با این روش، یعنی از لسان حضرت آقا که وارد گفتگو با خواهران میشدم، میتوانستم جذبشان کنم، یعنی کلا فضا برگشت و ورق عوض شد.
ما در اولین سخنرانی وقتی آمدیم و مطالب جبهه شدن را که حضرت آقا از ما خواسته بود عنوان کردیم، سخنرانی دوی دو حضرت آقا را مطرح کردیم، در همان سخنرانی یکی از خواهران انتهای جلسه بلند شد و گفت خانم رمضانی بگو چه کار کنم؟ من باید کاری بکنم. یعنی اینقدر هیجان در او ایجاد شده بود که همان آخر مجلس آمد و گفت من باید کاری بکنم. ایشان یک نفر بود، در سخنرانیهای بعدی هم همینطور بود، آخر مجلس مرتب خواهران میآمدند و میگفتند بگو چه کار کنیم؟ یکی میگفت من سواد آنچنانی ندارم، یکی میگفت من وقت آنچنانی ندارم، یکی میگفت به خاطر خانواده معذوریت حضور در اجتماع دارم، اما میخواهم یک کاری به من بدهید. به این ترتیب ما توانستیم افراد بسیاری را پای کار بیاوریم.