غدیر پر برکت
خانم مرادیان در توضیح فعالیتهای خود بهعنوان حلقهی میانی در شاخهی «عملیات» اینگونه بیان میکنند:
یکی دیگر از فعالیتهای که با استفاده از ظرفیتهای مردمی انجام دادیم به این صورت بود که فراخوان زدیم و بیست میلیون تومان جمعآوری کردیم. کارگرهای یاسوج، جلوی دکهها میایستند؛ به این امید که کسی آنها را سر کار ببرد. رفتیم جلوی دکهها، کارگرها را پیدا کردیم و اسامی و تلفنهایشان را گرفتیم. پرسیدند برای چه تلفن ما را میخواهید؟ گفتیم کارتان داریم. فکر میکردند میخواهیم به آنها کار بدهیم. ۴۳۰ کارگر شناسایی شد. دو تا خیّر هم پیدا کردیم که هزینه خرید آش را تقبل کردند.
صبح روز عید غدیر در بلواری که کارگرها آنجا جلوی دکهها میایستند، موکت پهن کردیم و تمام کارگرها را دعوت نمودیم. گفتیم روز عید است، بفرمایید صبحانه بخوریم. صبحانه را که خوردند، دکتر هدایتخواه چند دقیقهای برایشان صحبت کرد. بعد مبلغی به اندازه دستمزد یک روزشان و دو عدد مرغ به آنها دادیم و گفتیم: «این هدیه به مناسبت عید غدیر و از طرف امیرالمومنین علیهالسلام است، امروز را به خانه بروید و روز عید را در کنار خانوادهتان باشید.» مرغها را از ستاد اجرایی فرمان امام، با هزار ضرب و زور گرفتیم. خودِ ستاد با ما همکاری نمیکرد. مثلا آنها به سپاه یا سازمان تبلیغات میدادند، ما میرفتیم از آنها میگرفتیم.
این برنامه تمام شد؛ اما کار ما با این کارگرها تازه شروع شده بود. تلفنهایشان را داشتیم و بعدها همسرانشان را برای برنامههای فرهنگیمان دعوت کردیم. این طرح خیلی صدا کرد و سال بعد، همزمان با شیوع کرونا آن را تکرار نمودیم و مبلغ ۷۰ میلیون تومان جمعآوری شد و سال گذشته نیز به ۹۰ میلیون تومان رسید.
البته در روزهای اوج کرونا دیگر اجازه برگزاری تجمع و دادن صبحانه نداشتیم؛ فقط کارگرها را شناسایی و به صورت تلفنی آدرسشان را دریافت کردیم. برای هر نفر بسته معیشتی و کارت هدیه آماده نمودیم تا آنها را به دستشان برسانیم. بعد فراخوان زدیم که هرکسی ماشینی دارد به نیت امیرالمونین علیهالسلام به کمک ما بیاید. چند نفری آمدند. آدرسها را به آنها دادیم، گفتیم این اقلام را بار ماشین کنید و به نیابت از امیرالمونین علیهالسلام که شبانه آذوقه بر دوش میگرفت و برای نیازمندان میبرد، بروید و اینها را توزیع کنید. حرکت خیلی قشنگی بود و خیلی احساسات افراد را تحریک کرد. خیلیها پای کار آمدند. خوبی کار هم این بود که خیرین کار را خودشان میدیدند و میفهمیدند که ما هیچ استفادهای از این قضیه نمیبریم.