خانه دین
خانم جعفری از فعالین فرهنگی در توضیح فعالیتهای خود به عنوان حلقهی میانی در شاخهی عملیات اینگونه بیان میکنند:
در ابتدا خانمها به صورت هفتگی، یک روز در پایگاه، یک روز در مسجد جمع میشدند و کلاس قرآن برگزار میکردیم. اما پس از مدتی تصمیم گرفتیم، در هر محله تعدادی خانه شناسایی و بهعنوان محل برگزاری جلسات مورد استفاده قرار دهیم.
برای شناسایی خانههایی که شرایط برگزاری برنامههای مدنظر را داشته باشند، ابتدا به سراغ محلاتی رفتیم که شناخت داشتیم. در هر منطقه یک آدم خوبی وجود دارد که همهی اهل محل او را میشناسند، قبولش دارند و به او احترام میگذارند. من چنین افرادی را میشناختم یا در بعضی نقاط از افراد محل میخواستم چنین فردی را به من معرفی کنند، سپس برای انتخاب خانهها به سراغ این افراد میرفتم.
پس از شناسایی خانهها، به سراغ صاحبخانه میرفتیم و با آنها صحبت میکردیم. میگفتیم شما فرد مورد اعتماد ما هستید و ما شما را انتخاب کردهایم. برنامه و هدفمان را برایشان توضیح میدادیم؛ اینکه میخواهیم بهنوعی مساجد را به خانهها بیاوریم و یک روز در هفته مردم بیایند اینجا و برایشان کلاسها و برنامههای مختلفی برگزار شود؛ بعد از کلاس هم توسط ما پذیرایی میشوند. اگر در این امر مشارکت کنید عمدهی ثواب این کار متعلق به شماست و قطعا با فعالیتهایی که در خانههایتان انجام خواهد شد، مانند قرائت قرآن و آموزش احکام و... برکات سرشاری نصیب شما میشود. خب این افراد هم خانوادههایی مذهبی بودند و معمولا میپذیرفتند.
بعد از انتخاب خانهها، برای هر خانه اسمی در نظر گرفته میشد و سردر خانهها نصب میشد؛ یکی امابیها، یکی خانهی رباب و... . بعد از مشخصشدن مکان برگزاری، از بین ۱۲۰ نفر خانمی که قبلا در دورهی تربیت مربی شرکت کردهبودند، افرادی را بهعنوان مربی در خانهی دین انتخاب کردیم. از همان ابتدا هم هدف ما این بود که این افراد آموزش ببینند و بتواند کارهای فرهنگی در محله انجام دهند و برای کلاسهایی که برگزار میکردیم مربی شوند.
در جلسات خانهی دین، موضوعاتی مانند احکام، همسرداری، اعتیاد، آموزش روخوانی قرآن، مسائل مربوط به حجاب و عفاف، تربیت فرزند، ترویج ازدواج و... آموزش داده میشود و مدیریت جلسات را یک خانم از همان محله بر عهده دارد.
در حال حاضر بهدنبال گسترش خانههای دین در سایر شهرستانهای استان هستیم. داریم در زابل شناسایی میکنیم تا خانهی دین راه بیاندازیم و اینگونه آن نیروهایی که تربیت کردهایم را میتوانیم بهعنوان مربی به آنجا بفرستیم.
بهطور کلی هدفگذاری ما این است که مثلا ا گر در یک خانهی دین ۱۰۰ نفر خانم داریم، ۲۰ نفر اینها طلبه بشوند. اینکه بیایند پیشنهاد بدهند که ما میخواهیم برویم در شهرهای کوچک کار کنیم و ما آنها را حمایت کنیم. هدف بعدی ما هم کاهش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و طلاق است که توانستهایم تا حدی به این هدف نزدیک شویم.