روانشناس حزبالهی
تجربهی «خانم زهرا مرادیان» از فعالین حلقهی میانی در شهر یاسوج به شرح زیر است:
خیلی از اتفاقاتی که در ادامه کار رقم خورد، حاصل برخورد ما با چالشها و مشکلات گوناگون در طول مسیر بود و به همین واسطه، پیوستهایی به کار زده میشد. اساتید در جلسهها مباحثی مثل مهارتهای همسرداری، تربیت فرزند و... را تدریس میکردند؛ اما خانمهای حاضر در جلسهها مشکلاتی داشتند که نیاز به مشاورههای تخصصی داشت و این از عهده استاد ما خارج بود. مثلا طلبه در جلسه احکام و مسائل مربوط به همسرداری را میگفت.
بعد خانمی بلند میشد و میگفت: «دخترم دزدکی از کیف من پول بر میدارد، باید چه کنم؟» پاسخ به این مشکلات از عهده طلبه ما خارج بود؛ لذا اساتید مطرح کردند که ما در بیتالزهرا(س) این مشکلات را داریم و مردم راهکار میخواهند. ما نمیتوانستیم نسبت به مشکلات اجتماعی مردم بیتفاوت باشیم؛ آن هم وقتی که انتظار میرود طلبه ما این مشکلات را حل کند.
زمانی که در فکر پیداکردن راهحلی برای کمک به مشکلات مخاطبها بودیم، کانون خدمت رضوی در کهگیلویه و بویراحمد دفتری تاسیس نمود. به واسطه اینکه در حوزه خانواده فعالیت داشتم، دبیر کانون رضوی، من را بهعنوان مسئول واحد خانواده انتخاب کردند. اینجا به ذهنمان رسید که دفتر مشاوره دایر کنیم؛ زیرا آن بخش از مشکلات مخاطبها که اشاره کردم، نیاز به کار درمانی و مشاورههای تخصصی داشت. از بهزیستی و استانداری مجوز گرفتیم و مرکز مشاوره امام رضا علیهالسلام را ایجاد کردیم.
سپس، همزمان با آمدن حاملانِ پرچم امام رضا علیهالسلام به یاسوج، فراخوان زدیم و روانشناسهای حزبالهی، متدین و انقلابی و طلابی که دورههای روانشناسی دیده بودند را برای همکاری دعوت کردیم. این دعوت شیوههای مختلفی داشت؛ در دانشگاهها آگهی زدیم. حضوری به مطبها مراجعه کردیم و هدفمان را برایشان توضیح دادیم.