سازه اجتماعی در روستا
آقای غلامی از فعالین حلقه میانی برای اقناعسازی مردم روستای خود از تکنیک «هویتبخشی به افراد» استفاده کرده و اینگونه بیان میکنند:
من و چند نفر دیگر از دوستان، چندباری برای پیگیری مسائل روستا به ادارات شهرستان مراجعه کرده بودیم اما هربار با این پرسشها مواجه میشدیم کـه شما چکاره هستید؟ دهیارید؟ شورای روستا هستید؟ میگفتیم نه، از اهالی روستا هستیم. به همین دلیل خیلی جوابمان را نمیدادند و جایگاهی برایمان قائل نبودند. پس باید یک سازه اجتماعی در روستا تشکیل میدادیم تا ما رابه رسمیت بشناسند.
دهیاری، شورا و پایگاه بسیج در روستا وجود داشت اما قدرت مطالبهگری که بتواند نماینده عموم مردم باشد، نداشتیم. بعلاوه اینکه ساختار شورا و دهیاری یک ساختار نیمه دولتی است؛ لذا نمیتواند بدون هیچ حب و بغضی تمام مشکلات روستا را پیگیری و مطالبه نماید. همچنین وقتی فرد موردنظر گروه یا طایفهای خاص رای میآورد، بقیه مردم در سایه رفته و مشارکتشان در فعالیتها کم یـا قطع میشود. اما ما میخواستیم افراد در سایه مانده را هم پای کار بکشانیم.
پس از ایجاد باشگاه کشاورزان جوان و ایجاد ۱۳ کارگروه مختلف، فضایی ایجاد شد که همهی مردم میتوانستند در آن نقشآفرینی کنند، اینگونه بهتر میتوانستیم مردم و مسئولین را پای کار بکشانیم.