
فعالسازی مردم در اربعین
آقای طاهریان از حلقههای میانی فعال در توضیح فعالیتهای خود در شاخه «عملیات» اینگونه بیان میکنند:
در سال اربعین ۱۳۹۰، از شلمچه تا کربلا را پیادهروی کردم. با دیدن شور و اشتیاق مردم عراق، درخدمترسانی به زائران امام حسین(ع)، تصمیم گرفتم در منطقه خودمان هم این برنامه را پیاده کنم.
ابتدا با همراهی جمعی از دوستان که از قبل به واسطه اجرای برنامههای فرهنگی در مسجد، آنها را میشناختم، مردم روستای خودمان را پای کار آوردیم و موکب امام رضا(ع) را در مسیر زائران پیادهای که از استان فارس و... میآمدند و از منطقه ما عبور میکردند، برپا کردیم. سپس روستا به روستا پیش رفتیم و مردم را در جریان عبور زائران قرار دادیم و از آنها دعوت کردیم که به این حرکت مردمی بپیوندند و در خدمترسانی به زائرین با ما همراه شوند.
در دو، سه سال اولی که خدمترسانی به زائرین را شروع کرده بودیم، مردم زیاد همکاری نمیکردند. در آن سالها هنوز فلسفه پیادهروی اربعین در کشور ما جا نیفتاده بود؛ اما در سالهای بعد با رونق گرفتن مسیر پیادهروی نجف تا کربلا و شور و اشتیاقی که در کل کشور برای برپایی موکب و خدمترسانی به زائران امام حسین(ع)، به وجود آمده بود، مردم منطقه ما هم کمکم پای کار آمدند.
خود ما نیز با اهالی روستاها گفتوگو میکردیم و آنها را به فعالیت در این عرصه ترغیب میکردیم. از امام حسین(ع) میگفتیم، از اینکه قرار نیست حتما در مسیر نجف تا کربلا باشیم تا بتوانیم به زائرین امام حسین(ع) خدمت کنیم؛ ما در منطقه خودمان هم میتوانیم با فراهم کردن غذا، محل استراحت، آب و... برای زائرانی که از روستاهایمان عبور میکنند، به آنها خدمت کنیم.
به این ترتیب اهالی روستاها به مسیر جاده اصلی آمدند، موکب برپا کردند و در خدمت به زائران امام حسین(ع) به نقشآفرینی پرداختند. حتی از روستاهای دیگر که بیست الی سی کیلومتر با ما فاصله داشتند با ماشین به مسیر پیادهروی زائران اربعین میآمدند و خدمت میکردند. عدهای از مردم خودروی آبپاش میآوردند، عدهای غذا و عدهای آب میآوردند. تعدادی از مردم روستا نیز خانه خودشان را برای پذیرایی، شام و استراحت زائران آماده میکردند. اینگونه هرکس به طریقی خودش را به زائران میرساند تا خدمتی انجام دهد.
تعداد زیادی از مردم نیز با دیدن این خدمترسانیها و شور و حالی که اتفاق افتاده بود به ما مراجعه میکردند و درخواست مشارکت در این فعالیتها را داشتند. به این ترتیب سال به سال تعداد موکبها و افرادی که مشتاق خدمت به زائران امام حسین(ع) بودند، افزایش یافت؛ به طوری که در قسمتی از مسیر در طول پنج کیلومتر، دهها موکب مردمی برپا میشد.
من یک کارگر برقکارم و درآمد آنچنانی ندارم اما با همکاری مردم توانستیم حدود دویست الی سیصد کیلومتر، در مسیر زائران امام حسین(ع)، خدمترسانی کنیم و هرچه زائران در این مسیر نیاز داشته باشند را، برایشان فراهم کنیم.
ما فعالیتهای مردمی خود را به اربعین خلاصه نکردیم و پس از آن نیز با همراهی هفت الی هشت روستایی که به هم نزدیک هستند، هیئت مذهبی راهاندازی کردیم و در طول سال به مناسبتهای مختلف فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را با همراهی مردم انجام میدهیم. برای مثال پس از خدمترسانی به زائرین، در منطقه خودمان پیادهروی جاماندگان اربعینی را برگزار میکنیم؛ در آنجا نیز سه، چهار موکب اول را ما برپا میکنیم و در ادامه مردم پای کار میآیند و در طول پیادهروی، ۲۰ الی ۲۵ موکب برپا میکنند.
در ایام غدیر نیز مردم خودشان محله به محله و روستا به روستا، اطعام غدیر را انجام میدهند یا در ایام نیمه شعبان دهها ایستگاه صلواتی توسط خود مردم در محلههای مختلف برپا میشود و اینگونه در طول سال کارها با حمایت و همراهی مردم تکثیر مییابد.
